مزمور 1:119-96
مزمور 1:119-96 NMV
خوشا به حال آنان که در راستی گام برمیدارند، و از شریعت خداوند پیروی میکنند. خوشا به حال آنان که شهادات او را نگاه میدارند، و به جان و دل او را میجویند. به هیچ روی کجرَوی نمیکنند، بلکه در راههای او گام میزنند. تو احکام خویش را صادر کردهای تا آنها را بهتمامی نگاه داریم. کاش که راههای من مستحکم شود در نگاه داشتن فرایض تو. آنگاه شرمسار نخواهم شد، هنگامی که جمله فرمانهای تو را در نظرِ خود میدارم. تو را با دلی صالح سپاس میگویم، آنگاه که قوانین عادلانۀ تو را فرا میگیرم. فرایض تو را نگاه خواهم داشت، مرا یکسره ترک منما! چگونه مرد جوان راهِ خود را پاک نگاه دارد؟ با نگاه داشتن کلام تو! تو را به جان و دل میجویم؛ مگذار از فرمانهای تو منحرف شوم. کلام تو را در دل خود ذخیره کردهام، تا به تو گناه نورزم! خداوندا تو متبارکی فرایض خود را به من بیاموز. به لبهای خویش بازمیگویم، همۀ قوانینی را که از دهان تو صادر شده است. از پیرویِ قوانین تو شادمان میگردم، چنانکه از به دست آوردن ثروتی عظیم! در احکام تو تأمل میکنم، و راههایت را در نظر خود میدارم. از فرایض تو لذت میبرم؛ کلامت را از یاد نخواهم برد. به خادمت احسان کن تا زنده بمانم و کلامت را نگاه دارم. چشمانم را بگشا تا از شریعت تو شگفتیها ببینم. من بر زمین، غریبم؛ فرمانهای خویش از من پوشیده مدار! جانم از شدتِ اشتیاق به قوانین تو پیوسته در التهاب است! تو متکبرانِ ملعون را توبیخ میکنی، که از فرامین تو انحراف میجویند. ننگ و تحقیر را از من بگردان، زیرا که شهادات تو را نگاه میدارم. حتی اگر حاکمان در نشست خود بر ضد من فتوا دهند، خادمت در فرایض تو تأمل خواهد کرد. نیز شهادات تو مایۀ لذت من است، آنها مشاوران مَنَند. جان من به خاک چسبیده است؛ مطابق کلامت مرا زنده ساز! راههای خود را برشمردم و تو مرا اجابت فرمودی؛ فرایض خویش را به من بیاموز. طریق احکامِ خود را به من بفهمان؛ آنگاه در شگفتیهایت تأمل خواهم کرد. جان من از فرط اندوه گداخته شده است؛ طبق کلامت مرا بر پا دار. راه فریب را از من به دور دار، و شریعت خویش را بر من ارزانی فرما. من طریق وفاداری را برگزیدهام، و قوانین تو را پیش روی خود گذاردهام. خداوندا، به شهادات تو میچسبم؛ مگذار سرافکنده شوم. در طریق فرمانهای تو میدوم، زیرا تو دل مرا وسعت میبخشی. خداوندا، طریق فرایض خود را به من بیاموز؛ آنگاه آنها را تا به آخر نگاه خواهم داشت. مرا فهم عطا فرما تا شریعت تو را نگاه دارم، و آن را به تمامی دل حفظ کنم. مرا در طریقِ فرمانهای خود هدایت فرما، زیرا رغبت من در آنهاست. دل مرا به شهادات خود مایل گردان، و نه به سودجویی. چشمانم را از دیدن بطالت بگردان، و در طریقهای خود مرا زنده ساز. کلام خود را با خادمت استوار فرما، که آن را به ترسندگانت وعده فرمودهای. ننگی را که از آن در هراسم از من دورکن، زیرا قوانین تو نیکوست. هان در اشتیاق احکام تواَم! به عدالت خویش مرا زنده ساز! خداوندا، محبتهای تو به من برسد، و نجات تو، بنا به وعدهات. آنگاه خواهم توانست اهانتکنندۀ خود را پاسخ گویم، زیرا بر کلام تو توکل میدارم. کلام راستی را از دهانم یکسره برمگیر! زیرا که به قوانین تو امید بستهام. شریعت تو را همیشه نگاه خواهم داشت، تا ابدالآباد! در آسایش گام خواهم زد، زیرا جویای احکام تو بودهام. در حضور پادشاهان از شهادات تو سخن خواهم گفت و شرم نخواهم داشت، زیرا لذت من در فرمانهای توست، که دوستشان میدارم. فرمانهای تو را حرمت و دوست خواهم داشت، و در فرایض تو تفکر خواهم کرد. کلام خود به خادمت را به یاد آر، که بدان امیدوارم ساختی. تسلای من در مصیبتم این است که وعدۀ تو مرا زنده میگردانَد. متکبرانْ سخت ریشخندم میکنند، اما من از شریعت تو روی نمیگردانم. خداوندا، قوانین تو را که از قدیم است، به یاد میآورم، و تسلی میپذیرم. حدت خشم مرا فرو میگیرد، به سبب شریرانی که شریعت تو را ترک کردهاند. در خانۀ غربت من، فرایض تو سرود من شده است. خداوندا، شبانگاه نامت را یاد میکنم، و شریعت تو را نگاه میدارم. این نصیب من شده است زیرا احکام تو را نگاه داشتهام. خداوند نصیبِ من است؛ عهد میبندم که کلامت را نگاه دارم. از دل و جان روی تو را میطلبم، بنا به وعدهات مرا فیض ببخشا! به راههای خود اندیشیدهام، و گامهایم را به سوی شهادات تو برگردانیدهام. میشتابم و درنگ نمیکنم، تا فرمانهای تو را نگاه دارم. ریسمانهای شریران گرد من میپیچد، اما شریعت تو را فراموش نمیکنم. نیمههای شب برمیخیزم تا سپاست گویم، به جهت قوانین عادلانهات. همۀ ترسندگانت را رفیقم، آنان را که احکام تو را نگاه میدارند. خداوندا، زمین سرشار از محبت تو است؛ فرایض خویش را به من بیاموز! خداوندا، بنا به وعدهات بر خادم خود احسان کردهای. مرا معرفت و تشخیص درست بیاموز، زیرا به فرمانهای تو ایمان دارم. پیش از آنکه مصیبت بینم، رَه به خطا میپیمودم، اما اکنون کلام تو را نگاه میدارم. تو نیکو هستی و نیکویی میکنی؛ فرایض خود را به من بیاموز. متکبران بر من دروغ بستهاند، اما من با دل و جان احکام تو را نگاه میدارم. دل ایشان سنگ و بیاحساس است، اما من از شریعت تو لذت میبرم. مرا نیکوست که مصیبت دیدم، تا فرایض تو را فرا گیرم. شریعت دهان تو برایم بهتر است، از هزاران پاره سیم و زر. دستان تو مرا ساخت و شکل داد؛ مرا فهم ده تا فرامین تو را بیاموزم. ترسندگانِ تو مرا خواهند دید و شادمان خواهند شد، زیرا به کلام تو امیدوارم. خداوندا، میدانم که قوانین تو عدل است، و مصیبتی که بر من وارد آوردهای از امانت توست. بگذار محبت تو مایۀ تسلی من گردد، بنا بر وعدۀ تو به خادمت. رحمتهای تو به من برسد تا زنده مانم، زیرا که از شریعت تو لذت میبرم. باشد که متکبران سرافکنده شوند زیرا به حیله، حق مرا پایمال کردند، اما من در احکام تو تأمل خواهم کرد. باشد که ترسندگان تو به من روی نمایند، آنان که شهادات تو را میدانند. باشد که دل من به تمامی بر فرایض تو معطوف باشد، تا شرمنده نشوم! جان من برای نجاتِ تو مدهوش گشته، اما به کلام تو امیدوارم. دیدگانم در انتظارِ وعدۀ تو کمسو شده؛ میپرسم: «پس کی مرا تسلی خواهی داد؟» هرچند مانند مَشکی فرسوده در دودم، اما فرایض تو را از یاد نبردهام! خادمت تا به کِی منتظر بماند؟ کی آزاردهندگانم را داوری خواهی کرد؟ متکبران برایم چالهها کندهاند، که بر خلاف شریعت توست. فرمانهای تو جملگی قابل اعتماد است؛ به ناحق آزارم میدهند؛ یاریام فرما! نزدیک بود مرا از روی زمین نیست گردانند، اما احکام تو را ترک نگفتم. بر حسب محبت خود مرا زنده بدار، تا شهادات دهان تو را نگاه دارم. خداوندا، کلام تو جاودانه در آسمانها استوار است. امانت تو نسل اندر نسل است، تو زمین را بنیان نهادی، و پابرجا میماند. آنها به حکم تو تا به امروز برقرارند، زیرا همه چیز در خدمت توست. اگر شریعت تو مایۀ لذت من نمیبود، همانا در مصیبت خود هلاک میشدم! احکام تو را هرگز از یاد نمیبرم، زیرا به واسطۀ آنها مرا زندگی بخشیدی! من از آن تو هستم؛ پس نجاتم ده! زیرا جویای احکام تو بودهام. شریران منتظرند تا مرا هلاک کنند، اما من به شهادات تو میاندیشم. برای هر کمالی حدی میبینم، اما فرمان تو بینهایت وسیع است!