مراثی اِرمیا 17:3-24
مراثی اِرمیا 17:3-24 NMV
جانم از آسایش محروم است، و سعادتمندی را از یاد بردهام. پس گفتم: «دیگر تاب تحمل ندارم، و امیدم به خداوند بر باد شده است.» مصیبت و سرگردانیام را به یاد آور، اَفسَنتین و زهر تلخ را! جانم آنها را پیوسته به یاد میآورد و در درونم افسرده میشود. لیکن به این میاندیشم، و از این رو امیدوار خواهم بود: محبتهای خداوند هرگز پایان نمیپذیرد، زیرا که رحمتهای او بیزوال است؛ آنها هر بامداد تازه میشود؛ وفاداری تو عظیم است. جان من میگوید: «خداوند نصیب من است، پس بر او امید خواهم بست.»