مَتّی 1:21, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10, 11
مَتّی 1:21 NMV
چون به اورشلیم نزدیک شدند و به بِیتفاجی در دامنۀ کوه زیتون رسیدند، عیسی دو تن از شاگردان خود را فرستاده،
مَتّی 2:21 NMV
به آنان فرمود: «به دهکدهای که پیش روی شماست، بروید. بهمحض ورود، الاغی را با کُرًهاش بسته خواهید یافت. آنها را باز کنید و نزد من آورید.
مَتّی 3:21 NMV
اگر کسی سخنی به شما گفت، بگویید: ”خداوند بدانها نیاز دارد،“ و او بیدرنگ آنها را خواهد فرستاد.»
مَتّی 5:21 NMV
«به دختر صَهیون گویید، ”هان پادشاهت نزد تو میآید، فروتن و سوار بر الاغ، بر کُرّۀ الاغ.“»
مَتّی 7:21 NMV
آنان الاغ و کُرّهاش را آوردند و رداهای خود را بر آنها افکندند و او بر رداها نشست.
مَتّی 8:21 NMV
جمعیت انبوهی نیز رداهای خود را بر سر راه گستردند و عدهای نیز شاخههای درختان را بریده، در راه میگستردند.
مَتّی 9:21 NMV
جمعیتی که پیشاپیش او میرفتند و گروهی که از پس او میآمدند، فریادکنان میگفتند: «هوشیعانا بر پسر داوود!» «مبارک است آن که به نام خداوند میآید!» «هوشیعانا در عرش برین!»
مَتّی 10:21 NMV
چون او وارد اورشلیم شد، شور و شوق همۀ شهر را فرا گرفت. مردم میپرسیدند: «این کیست؟»
مَتّی 11:21 NMV
و آن جماعت پاسخ میدادند: «این است عیسای پیامبر، از ناصرۀ جلیل!»