1
پیدایش 5:37
مژده برای عصر جدید - ویرایش ۲۰۲۳
مژده
یک شب یوسف خوابی دید. وقتی خوابش را برای برادرانش تعریف کرد، آن‌ها از او بیشتر متنفّر شدند.
Bera saman
Njòttu پیدایش 37:5
2
پیدایش 3:37
یعقوب، یوسف را از تمام پسرانش بیشتر دوست داشت، زیرا یوسف در زمان پیری او به دنیا آمده بود. او برای یوسف ردایی بلند و رنگانگ دوخته بود.
Njòttu پیدایش 37:3
3
پیدایش 4:37
وقتی برادرانش دیدند که پدرشان یوسف را بیشتر از آن‌ها دوست دارد، از او متنفّر شدند به‌طوری‌که نمی‌توانستند با او دوستانه صحبت کنند.
Njòttu پیدایش 37:4
4
پیدایش 9:37
بعد از آن یوسف خواب دیگری دید و به برادرانش گفت: «من خواب دیگری دیدم. خواب دیدم که خورشید و ماه و یازده ستاره به من تعظیم می‌کردند.»
Njòttu پیدایش 37:9
5
پیدایش 11:37
پس برادران یوسف به او حسادت می‌ورزیدند. امّا پدرش این موضوع را به‌خاطر سپرد.
Njòttu پیدایش 37:11
6
پیدایش 6:37-7
یوسف گفت: «گوش بدهید چه خوابی دیده‌ام. ما همه در یک مزرعه مشغول بستن دسته‌های گندم بودیم. دستۀ گندم من بلند شد و راست ایستاد. دسته‌های گندم شما دور دستۀ گندم من ایستادند و در مقابل آن تعظیم کردند.»
Njòttu پیدایش 37:6-7
7
پیدایش 20:37
بیایید همین حالا او را بکُشیم و در یکی از این چاه‌های خشک بیندازیم و بگوییم جانور درّنده‌ای او را کشته است. آن وقت ببینیم تعبیر خواب‌هایش چه خواهد شد.»
Njòttu پیدایش 37:20
8
پیدایش 28:37
وقتی تاجرهای مِدیانی از آنجا می‌گذشتند، آن‌ها یوسف را از چاه بیرون کشیدند و او را به قیمت بیست سکّۀ نقره به اسماعیلیان فروختند. اسماعیلیان نیز او را به مصر بردند.
Njòttu پیدایش 37:28
9
پیدایش 19:37
آن‌ها به یکدیگر گفتند: «کسی که برای ما خواب دیده است، می‌آید.
Njòttu پیدایش 37:19
10
پیدایش 18:37
برادرانش او را از دور دیدند و قبل از این‌که به آن‌ها برسد، توطئه چیدند تا او را بکُشند.
Njòttu پیدایش 37:18
11
پیدایش 22:37
و خونی نریزیم. او را در یکی از این چاه‌ها بیندازیم و به او صدمه‌ای نزنیم.» او این را گفت تا او را نجات داده به نزد پدرش بازگرداند.
Njòttu پیدایش 37:22
Heim
Biblía
Áætlanir
Myndbönd