1
اول پادشاهان 37:18
کتاب مقدس، ترجمۀ معاصر
PCB
ای خداوند، جواب بده. دعای مرا اجابت فرما تا این قوم بدانند که تو خدا هستی و ایشان را به سوی خود باز میگردانی.»
താരതമ്യം
اول پادشاهان 18:37 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
2
اول پادشاهان 36:18
هنگام عصر که وقت قربانی کردن بود، ایلیا کنار مذبح ایستاد و اینطور دعا کرد: «ای خداوند، خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب، امروز آشکار کن که تو خدای اسرائیل هستی و من خدمتگزار تو میباشم. ثابت کن که همهٔ این کارها را من به فرمان تو انجام دادهام.
اول پادشاهان 18:36 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
3
اول پادشاهان 21:18
وقتی همه جمع شدند، ایلیا خطاب به ایشان گفت: «تا کی میخواهید هم خدا را بپرستید و هم بتها را؟ اگر خداوند خداست، او را اطاعت نمایید و اگر بعل خداست، او را پیروی کنید.» اما قوم هیچ جوابی ندادند.
اول پادشاهان 18:21 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
4
اول پادشاهان 38:18
آنگاه خداوند آتشی از آسمان فرستاد و قربانی و هیزم و حتی خاک و سنگ مذبح را سوزانید و آب گودال را نیز خشک کرد.
اول پادشاهان 18:38 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
5
اول پادشاهان 39:18
وقتی بنیاسرائیل این را دیدند، همگی روی خاک افتادند و فریاد زدند: «خداوند، خداست! خداوند، خداست!»
اول پادشاهان 18:39 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
6
اول پادشاهان 44:18
سرانجام بار هفتم خدمتکار به او گفت: «یک تکه ابر کوچک به اندازهٔ کف دست از طرف دریا بالا میآید.» ایلیا به او گفت: «نزد اَخاب برو و بگو هر چه زودتر سوار ارابهاش شود و از کوه پایین برود و گرنه باران مانع رفتنش خواهد شد.»
اول پادشاهان 18:44 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
7
اول پادشاهان 46:18
اما خداوند نیروی مخصوصی به ایلیا بخشید و او برخاست لباسش را به کمر بست و آنچنان تند دوید که جلوتر از ارابهٔ اَخاب به یزرعیل رسید.
اول پادشاهان 18:46 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
8
اول پادشاهان 41:18
سپس ایلیا به اَخاب پادشاه گفت: «حال برو بخور و بیاشام! بهزودی باران شروع میشود زیرا صدای رعد به گوشم میرسد.»
اول پادشاهان 18:41 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
9
اول پادشاهان 43:18
سپس به خدمتکار خود گفت: «به طرف دریا برو و نگاه کن؛ ببین ابری میبینی!» او رفت و برگشت و گفت: «چیزی نمیبینم.» ایلیا گفت: «باز هم برو.» و به این ترتیب هفت بار او را فرستاد.
اول پادشاهان 18:43 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
10
اول پادشاهان 30:18
آنگاه ایلیا تمام قوم را جمع کرد و مذبح خداوند را که ویران شده بود، دوباره بر پا نمود.
اول پادشاهان 18:30 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
11
اول پادشاهان 24:18
آنگاه انبیای بعل نزد خدای خود دعا کنند و من نیز نزد خداوند دعا میکنم. آن خدایی که هیزم مذبح خود را شعلهور سازد، او خدای حقیقی است!» تمام قوم اسرائیل این پیشنهاد را پذیرفتند.
اول پادشاهان 18:24 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
12
اول پادشاهان 31:18
سپس او دوازده سنگ برداشت. این سنگها به نشانهٔ دوازده قبیلهٔ اسرائیل بود که به نام پسران یعقوب خوانده میشدند. (یعقوب همان است که خداوند اسمش را اسرائیل گذاشت.)
اول پادشاهان 18:31 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
13
اول پادشاهان 27:18
نزدیک ظهر ایلیا آنها را به باد مسخره گرفت و گفت: «بلندتر فریاد بزنید تا خدایتان بشنود! شاید او به فکر فرو رفته و یا شاید مشغول است! شاید اصلاً اینجا نیست و در سفر است! شاید هم خوابیده و باید بیدارش کنید!»
اول پادشاهان 18:27 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
14
اول پادشاهان 32:18
ایلیا با آن سنگها مذبح خداوند را از نو ساخت. بعد زمین دور مذبح را به گنجایش دو پیمانه بذر کَند
اول پادشاهان 18:32 പര്യവേക്ഷണം ചെയ്യുക
ആദ്യത്തെ സ്ക്രീൻ
വേദപുസ്തകം
പദ്ധതികൾ
വീഡിയോകൾ