دوّم تواریخ 23

23
شورش علیه عَتَلیا
(دوّم پادشاهان 11‏:4‏-16)
1در سال هفتم، یهویاداع کاهن دل خود را قوی ساخته و با پنج نفر از سرداران سپاه هم‌دست شد. ایشان عبارت بودند از: عَزَریا پسر یِهورام، اسماعیل پسر یِهوحانان، عَزَریا پسر عوُبیدْ، مَعَسیا پسر عَدایا و اِلیشافاط پسر زِکْری. 2آن‌ها به همۀ شهرهای یهودا سفر کردند و لاویان و رهبران قوم را با خود به اورشلیم آوردند.
3ایشان همه در معبدِ بزرگ گرد آمدند و با یوآش پسر پادشاه پیمان بستند. یهویاداع به ایشان گفت: «این است پسر پادشاه! اکنون همان‌طور که خداوند به خاندان داوود وعده داده بود که یکی از بازماندگان او سلطنت خواهد کرد، او باید پادشاه شود. 4این کاری است که ما باید انجام دهیم: زمانی‌‌که لاویان در روز سَبَّت برای انجام‌ وظیفه می‌آیند، یک‌سوّم ایشان از دروازه‌های معبدِ بزرگ حفاظت خواهند کرد. 5یک‌سوّم دیگر از کاخ پادشاهی مواظبت خواهند کرد و بقیّه در کنار پایه‌های دروازه مستقر خواهند شد. همۀ قوم در حیاط معبدِ بزرگ جمع خواهند شد. 6هیچ‌کس به‌جز کاهنان و لاویانی که در معبدِ بزرگ خدمت می‌کنند، نباید وارد شوند. چون ایشان تقدیس شده‌اند، می‌توانند وارد شوند. امّا بقیّۀ مردم باید از فرمان خداوند پیروی کنند و بیرون بمانند. 7لاویان باید با شمشیرهای برهنه در دست از پادشاه حفاظت کنند و هرکجا او می‌رود، همراهش باشند. هر‌کس که سعی کند وارد معبدِ بزرگ شود، باید کشته شود.»
8لاویان و مردم یهودا دستورهای یهویاداع را انجام دادند. فرماندهان، خادمینی را که در روز سَبَّت خدمتشان تمام شده بود، مرخص نکردند تا هم گروهی را که به خدمت می‌آمدند و هم گروهی را که مرخص می‌شدند در اختیار داشته باشند. 9یهویاداع نیزه‌ها و سپرهایی را که به داوود پادشاه تعلّق داشت و در معبدِ بزرگ نگهداری می‌شد، به فرماندهان داد. 10او همۀ مردان مسلّح به شمشیر را از شمال تا جنوب و تمام اطراف حیاط جلوی معبدِ بزرگ به محافظت پادشاه گماشت. 11آنگاه شاهزاده را بیرون آورده تاج بر سرش گذاشتند و کتاب قوانین پادشاهی را به او داده او را پادشاه اعلام کردند. سپس یهویاداع و پسرانش او را مسح کرده فریاد برآوردند: «جاوید باد پادشاه!»
12وقتی عَتَلیا صدای دویدن و شادمانی مردم را برای پادشاه شنید، به‌سوی معبدِ بزرگ جایی که ایشان گرد هم آمده بودند، رفت. 13عَتَلیا نگاه کرد و دید که پادشاه جلوی دروازه در کنار ستون خود ایستاده و فرماندهان و شیپورچی‌ها نزد وی ایستاده‌اند. همۀ مردمِ سرزمین شادی می‌کردند و شیپورها را به صدا در آورده‌ بودند و سرایندگان با سازهای خود جشن را رهبری می‌کردند. آنگاه عَتَلیا جامۀ خود را درید و فریاد زد: «خیانت! خیانت!»
14آنگاه یهویاداع کاهن به سرداران سپاه گفت: «او را در معبدِ بزرگ نکُشید، بلکه از میان صف‌ها بیرون بیاورید و او را با هرکسی به‌دنبال او برود، با شمشیر بکُشید.»
15پس ایشان عَتَلیا را دستگیر کرده به بیرون کاخ بردند و در مقابل دروازۀ اسب‌ها او را کشتند.
اصلاحات یهویاداع
(دوّم پادشاهان 11‏:17‏-20)
16یهویاداع بین خود و همۀ مردم و پادشاه پیمان بست که قوم خداوند باشند. 17سپس همگی به پرستشگاه بَعَل‌ رفتند و آن‌ را ویران کرده قربانگاه‌ها و محراب‌های بُت‌ها را شکستند و مَتّان، کاهن بَعَل‌ را در برابر قربانگاه به قتل رساندند. 18یهویاداع نگهداری از معبدِ بزرگ را به کاهنان لاوی سپرد، تا آنان وظایف خود را همان‌گونه که داوود تعیین کرده بود انجام دهند، و مطابق تورات موسی با شادی و سرود، قربانی‌های سوختنی را به حضور خداوند تقدیم کنند. 19او نگهبانانی هم بر دروازه‌های معبدِ بزرگ گماشت تا هرکسی که پاک نباشد، وارد نشود.
20سپس او با فرماندهان سپاه، بزرگان، فرمانداران قوم و تمام مردم، پادشاه را از معبدِ بزرگ از طریق دروازۀ بالایی به کاخ سلطنتی آورد و او را بر تخت پادشاهی نشاند. 21همهٔ مردم سرشار از خوشی بودند و شهر بعد از کشته شدن عَتَلیا آرام شد.

اکنون انتخاب شده:

دوّم تواریخ 23: مژده

های‌لایت

به اشتراک گذاشتن

کپی

None

می خواهید نکات برجسته خود را در همه دستگاه های خود ذخیره کنید؟ برای ورودثبت نام کنید یا اگر ثبت نام کرده اید وارد شوید